بهانه ی بهار
به نامش، به یادش، برایش آدم برای خیلی چیزها میتونه یه نقطه شروع پیدا کنه. نقطه شروع می تونه یه نگاه یا یه سلام یا حتی باز کردن یه پنجره تو فضای مجازی باشه ولی برای خیلی چیزها نقطه شروعی پیدا نمیکنیم، مثلا همین بهار. از قواعد ذهنی ما اینه که منتظر بهار باشیم و خودمون رو برای اومدنش آماده کنیم. حالا من نمیدونم وقتی حضرت آدم پا به زمین گذاشت چه فصلی بود. شاید همه این انتظارها و آماده شدنهای هر سال تمرینی باشه برا اومدن بهار واقعی. بهار سال پیش ما منتظر یه کوچولوی تو راهی هم بودیم که خدا رو شکر به سلامت از راه رسید و ما به بهانه بهار واقعی اسمش رو گذاشتیم بهار. و الان هم یه پنجره به بهانه بهار باز کردم به نام بهانه بهار. فقط می خوام بنویسم اول برای دلم و بعد برای کسایی که حوصلهاش رو دارن که بشنون